ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فرهاد توحیدی: سینما میتواند مسأله توسعه پایدار را از زوایای گوناگون بررسی کند
بسیاری از فیلمهای سینمایی و انبوهی از آثار کوتاه، مستند و انیمیشن وجود دارند که میتوانند مسأله توسعه پایدار را از زوایای گوناگون طرح و بررسی کنند و جشنواره بینالمللی فیلم زمین با همین امید تأسیس شد. از ابتدای راهاندازی این جشنواره بسیاری از ما پرسیدند که چرا موضوع جشنواره «توسعه پایدار» است؟ در پاسخ به آنها گفتم کدام ایرانی باوجدانی است که خواهان کشوری پیشرفته، مردمی، مسئولیت پذیر، آگاه و مرفه درکنار حکومت قانون، عدالت اجتماعی، اقتصاد شکوفا، محیط زیستی پاک و ایمن در کنار تأمین آینده نسلهای آتی نباشد. قطعاً همه ایرانیان آرزوی چنین توسعهای را دارند. اگر توسعه پایدار را به زبان ساده راه حل برطرف کردن نیازهای امروز بشر بدانیم، نمیتوان آن را بیآنکه به رفع نیازهای نسل آینده فکر کرد درنظر گرفت.
بخشی از سخنان دبیر جشنواره فیلم زمین در مراسم اختتامیه این جشنواره/ایرنا
بخشی از سخنان دبیر جشنواره فیلم زمین در مراسم اختتامیه این جشنواره/ایرنا
نقش رسانهها و هنرمندان در حیات دوباره تئاتر
شاهین چگینی
رئیس انجمن تماشاخانههای خصوصی ایران
بر هیچ کس پوشیده نیست که شرایط تئاتر ما به دلیل بحرانی که کرونا در کشور بهوجود آورد، شرایط مناسبی نیست و متأسفانه باید بگویم که این مشکل، مشکلی جدی است و باید راهی برای آن اندیشیده شود چون در آینده ممکن است بازسازی تخریبهایی که به لحاظ مادی و معنوی به تئاتر وارد شده، بسیار پرهزینهتر از امروز باشد. ترس از حضور در فضاهای بسته در همهگیری کرونا یکی از ترسهای غالب و بحق مردم است اما چیزی که عجیب به نظر میرسد بازبودن مشاغل مختلف و رفت و آمد به رستورانها و مراکز دیگری است که هر روز اتفاق میافتد و گویی فقط سالنهای سینما و تئاتر هستند که خطرآفرینند. نکتهای که باید به آن اشاره کنم حمیت بسیار بالای خانواده تئاتر در ایمنسازی سالنهای تئاتر است و در این بین به زعم ما این سالنها از هر جای دیگری، بهداشتیتر و مناسبسازیشدهتر هستند و بعید به نظر میرسد که منشأ انتقال بیماری باشند. برای این اطلاعرسانی و بسترسازی برای باورمند شدن مردم به این موضوع دو پارامتر اصلی وجود دارد. اولین پارامتر رسانهها هستند که میتوانند نقش بسیار عمدهای در این زمینه ایفا کنند و با اطلاعرسانی و شرح وضعیتی که سالنهای تئاتر در انجام پروتکلهای بهداشتی دارند ذهنیت مردم را به حضور در سالنها آماده کنند و مراحل پاکیزهسازی و ایمنسازی بهداشتی را برای آن به تصویر بکشند. رسانه ملی در این بین نقشی بسیار مهم میتوانست ایفا کند که متأسفانه قدمی در این راه برنداشت و گویی برای آنها اصلاً مهم نبود که تئاتری در این مملکت وجود داشته باشد یا خیر. تئاتر در کشور ما یک مسأله همهگیر اجتماعی نیست. یعنی کارکرد اجتماعی آن طوری نیست که تمامی اقشار جامعه مخاطب آن باشند و مثل سینما عمومیت داشته باشد. در حال حاضر مسأله این است که چطور همان قشر مشخص را که مخاطب تئاتر بودند دوباره به تئاتر برگردانیم و این مسأله جز با اعتماد سازی عملی نخواهد شد و در این اعتمادسازی، همان طور که گفته شد نقش رسانه برای بازتاب آنچه در تئاتر میگذرد بسیار ضروری و با اهمیت است. از سوی دیگر، هنرمندان صاحبنام در این بخش میتوانند کمک شایانی به این حضور کنند. هنرمندان سرشناس ما که تقریباً بیش از یک سال است اجرایی نداشتهاند و منتظرند تا وضعیت به روال عادی برگردد میتوانند با اجراهای تازه خود مخاطب را با خود همراه کنند و این حضور آنها و همراهی مخاطب، کمکم میتواند ترس از ورود به سالنهای تئاتر را کاهش دهد و رگ حیاتی تئاتر را دوباره پر از خون کند. ما در این یکسال و اندی بهرغم تمام مشکلات، هر طور که بود سعی کردیم چراغ تماشاخانهها را روشن نگه داریم اما غیرقابل پیشبینی بودن وضعیت و تعطیلیها و بازگشاییهای بهیکباره امکان هرگونه برنامهریزی را از ما و گروههای تئاتری میگیرد. یک گروه تئاتری وقتی برنامه و اجرایش به ناگهان قطع میشود و دوباره بهیکباره به او میگویند میتواند اجرا داشته باشد واقعاً چطور میتواند برنامهریزی داشته باشد. طبیعتاً آنها به تمرین نیاز دارند و مقدماتی نیاز دارند تا بتوانند اجراهای خود را از سر بگیرند آن هم در شرایطی که ممکن است هر آن این اجراها به دلیل قرمز شدن وضعیت، مجدداً تعطیل شود. به هر روی به اعتقاد من، حمایت امروزی از تماشاخانهها و گروههای تئاتری، بسیار بهتر از آن است که در آینده بخواهیم فکر این مرمتها و ترمیمها باشیم و حتماً در آینده هزینههای این حمایت به لحاظ اقتصادی بیشتر از امروز خواهد بود.
رئیس انجمن تماشاخانههای خصوصی ایران
بر هیچ کس پوشیده نیست که شرایط تئاتر ما به دلیل بحرانی که کرونا در کشور بهوجود آورد، شرایط مناسبی نیست و متأسفانه باید بگویم که این مشکل، مشکلی جدی است و باید راهی برای آن اندیشیده شود چون در آینده ممکن است بازسازی تخریبهایی که به لحاظ مادی و معنوی به تئاتر وارد شده، بسیار پرهزینهتر از امروز باشد. ترس از حضور در فضاهای بسته در همهگیری کرونا یکی از ترسهای غالب و بحق مردم است اما چیزی که عجیب به نظر میرسد بازبودن مشاغل مختلف و رفت و آمد به رستورانها و مراکز دیگری است که هر روز اتفاق میافتد و گویی فقط سالنهای سینما و تئاتر هستند که خطرآفرینند. نکتهای که باید به آن اشاره کنم حمیت بسیار بالای خانواده تئاتر در ایمنسازی سالنهای تئاتر است و در این بین به زعم ما این سالنها از هر جای دیگری، بهداشتیتر و مناسبسازیشدهتر هستند و بعید به نظر میرسد که منشأ انتقال بیماری باشند. برای این اطلاعرسانی و بسترسازی برای باورمند شدن مردم به این موضوع دو پارامتر اصلی وجود دارد. اولین پارامتر رسانهها هستند که میتوانند نقش بسیار عمدهای در این زمینه ایفا کنند و با اطلاعرسانی و شرح وضعیتی که سالنهای تئاتر در انجام پروتکلهای بهداشتی دارند ذهنیت مردم را به حضور در سالنها آماده کنند و مراحل پاکیزهسازی و ایمنسازی بهداشتی را برای آن به تصویر بکشند. رسانه ملی در این بین نقشی بسیار مهم میتوانست ایفا کند که متأسفانه قدمی در این راه برنداشت و گویی برای آنها اصلاً مهم نبود که تئاتری در این مملکت وجود داشته باشد یا خیر. تئاتر در کشور ما یک مسأله همهگیر اجتماعی نیست. یعنی کارکرد اجتماعی آن طوری نیست که تمامی اقشار جامعه مخاطب آن باشند و مثل سینما عمومیت داشته باشد. در حال حاضر مسأله این است که چطور همان قشر مشخص را که مخاطب تئاتر بودند دوباره به تئاتر برگردانیم و این مسأله جز با اعتماد سازی عملی نخواهد شد و در این اعتمادسازی، همان طور که گفته شد نقش رسانه برای بازتاب آنچه در تئاتر میگذرد بسیار ضروری و با اهمیت است. از سوی دیگر، هنرمندان صاحبنام در این بخش میتوانند کمک شایانی به این حضور کنند. هنرمندان سرشناس ما که تقریباً بیش از یک سال است اجرایی نداشتهاند و منتظرند تا وضعیت به روال عادی برگردد میتوانند با اجراهای تازه خود مخاطب را با خود همراه کنند و این حضور آنها و همراهی مخاطب، کمکم میتواند ترس از ورود به سالنهای تئاتر را کاهش دهد و رگ حیاتی تئاتر را دوباره پر از خون کند. ما در این یکسال و اندی بهرغم تمام مشکلات، هر طور که بود سعی کردیم چراغ تماشاخانهها را روشن نگه داریم اما غیرقابل پیشبینی بودن وضعیت و تعطیلیها و بازگشاییهای بهیکباره امکان هرگونه برنامهریزی را از ما و گروههای تئاتری میگیرد. یک گروه تئاتری وقتی برنامه و اجرایش به ناگهان قطع میشود و دوباره بهیکباره به او میگویند میتواند اجرا داشته باشد واقعاً چطور میتواند برنامهریزی داشته باشد. طبیعتاً آنها به تمرین نیاز دارند و مقدماتی نیاز دارند تا بتوانند اجراهای خود را از سر بگیرند آن هم در شرایطی که ممکن است هر آن این اجراها به دلیل قرمز شدن وضعیت، مجدداً تعطیل شود. به هر روی به اعتقاد من، حمایت امروزی از تماشاخانهها و گروههای تئاتری، بسیار بهتر از آن است که در آینده بخواهیم فکر این مرمتها و ترمیمها باشیم و حتماً در آینده هزینههای این حمایت به لحاظ اقتصادی بیشتر از امروز خواهد بود.
یادداشتی به شورِ شعر و موسیقی اقوام
هُف کن به کرنا٭
ارمغان بهداروند
شاعر
انسان، برساخته بومزاد است و به هر حال و احوال، نمیتواند از شباهتهای با سپهر زیستی خود، خالی شود. شباهتی تام و تمام که در جسم و جان متجلی است و به تمایز جغرافیایی آدمها و گوناگونی حیرتآفرین خصلتها و فضیلتهای قومی منجر شده است؛ چندان که به دیدن و شنیدن نیز میتوان به پیشبینی زادبوم و موطن فرد نائل شد.
شعر و موسیقی در آیین و آداب زیستی اقوام به همین قرابت با محیط، شکل و رنگ و لحن زیستبوم خود را دارد. آواها و آوازهایی که در تنیدگی با طبیعت تولید شدهاند و در ترسیم و تجسیم معنوی سور و سوگ آدمی قدم برداشتهاند. این آمیختگی چنان ناباورانه است که میتوان همه وجوه زندگی را در آواها و آوازهای اقوام جستوجو کرد.
بختیاری از جمله ایلاتی است که طوایف آن در گستره شش استان منتشر است. پیشینه زبانی این قوم را در پهلوی باستان میتوان دنبال کرد. مردمانی غالباً کوچنشین که ییلاق را در کوهسارهای چهارمحال و بختیاری بهسر میکردهاند و جلگههای خوزستان میزبان قشلاق آنها بوده است. زیست ترکیبی ایلات بختیاری و همجواری با فرهنگهای مجاور قومی در بافتار عشایری آنها دخالت داشته است و همچنان که خصلتهای صادرهای در دیگر اقوام هممرز داشتهاند، متأثر از آداب و عاداتی وارده نیز بودهاند. شعر و موسیقی در زیست این قوم نشر داشته و به گاه تولد، کار، جنگ، عشق، نیایش و سوگ؛ نمودی تسکینبخش و نشاط آفرین از خود به جای گذاشته است.
هرچند شعر و موسیقی در حفظ و حراست این گویش چندان که سزاوار است، کوشیدهاند و مانع از فراموشیهای ناگزیر و زوال زبانی شدهاند اما در طول زمان و ظهور نسلهای شهری که مواجهه و مؤانست عمیقی با معماری فرهنگی نظام ایلیاتی و بهرهمندی زبانی نداشتهاند؛ این عرصه شاهد تولید آثاری نازل و بعضاً مبتذل بوده است که نمیتوان از انتشار و استقبال برخی نمونهها که هیچ تناسب و سنخیتی با اندوخته فرهنگی بختیاری ندارند نگران نشد. مضامینی سخیف و جنسیتزده که بیش از هر چیز میتواند وهن ادبیات و استهلاک موسیقی به حساب آید.
شاید در غیاب بهمنعلاالدین گزیدهخوان قوم بختیاری که هم دستی توانا در پژوهش ایلیاتی و سری پرشور در شعر و موسیقی بختیاری داشت باید فاتحه گنجینه واژگانی و میراث موسیقایی آن را خواند اما ظهور چهرههایی که با دریافت درست موقعیت زمانی و درک عقبه تجربی نسل ماقبل و ارتباط آفرینی و معاصرت میان آنچه بوده است و آنچه هست؛ محل امیدواری و شوق است. بهانه این یادداشت از قضا انتشار تکآهنگی به نام «بلیت» (بلوط) است. اثری فاخر که شعر آن نوشته «فریده چراغی» است. متنی غالب که بر احیای واژهها و کنشگری هنری تأکید دارد و اجرای آوازی آن با صدای گرم «بهمن حسینی» مخاطب را در بدایع و بدعتهای این ایل شگفتزده میکند. استخدام آگاهانه واژگان بختیاری و تندباد عاطفی زبان به پیوست چیدمان موسیقایی اثر و وضوح حضور آواز، به خلق اثری متمایز منتهی شده است که امیدوارم در پی این اهتمام، شاهد خلق آثاری دیگر هم چون برساختههای بختیاری استاد عطا جنگوک، استاد منصور قنادپور و استاد علی حافظی که به صدای «بهمن علاالدین» در حافظه جمعی مخاطبان بختیاری و غیربختیاری جاودانه شدهاند، باشیم.
* شروع به نواختن کرنا کن
شاعر
انسان، برساخته بومزاد است و به هر حال و احوال، نمیتواند از شباهتهای با سپهر زیستی خود، خالی شود. شباهتی تام و تمام که در جسم و جان متجلی است و به تمایز جغرافیایی آدمها و گوناگونی حیرتآفرین خصلتها و فضیلتهای قومی منجر شده است؛ چندان که به دیدن و شنیدن نیز میتوان به پیشبینی زادبوم و موطن فرد نائل شد.
شعر و موسیقی در آیین و آداب زیستی اقوام به همین قرابت با محیط، شکل و رنگ و لحن زیستبوم خود را دارد. آواها و آوازهایی که در تنیدگی با طبیعت تولید شدهاند و در ترسیم و تجسیم معنوی سور و سوگ آدمی قدم برداشتهاند. این آمیختگی چنان ناباورانه است که میتوان همه وجوه زندگی را در آواها و آوازهای اقوام جستوجو کرد.
بختیاری از جمله ایلاتی است که طوایف آن در گستره شش استان منتشر است. پیشینه زبانی این قوم را در پهلوی باستان میتوان دنبال کرد. مردمانی غالباً کوچنشین که ییلاق را در کوهسارهای چهارمحال و بختیاری بهسر میکردهاند و جلگههای خوزستان میزبان قشلاق آنها بوده است. زیست ترکیبی ایلات بختیاری و همجواری با فرهنگهای مجاور قومی در بافتار عشایری آنها دخالت داشته است و همچنان که خصلتهای صادرهای در دیگر اقوام هممرز داشتهاند، متأثر از آداب و عاداتی وارده نیز بودهاند. شعر و موسیقی در زیست این قوم نشر داشته و به گاه تولد، کار، جنگ، عشق، نیایش و سوگ؛ نمودی تسکینبخش و نشاط آفرین از خود به جای گذاشته است.
هرچند شعر و موسیقی در حفظ و حراست این گویش چندان که سزاوار است، کوشیدهاند و مانع از فراموشیهای ناگزیر و زوال زبانی شدهاند اما در طول زمان و ظهور نسلهای شهری که مواجهه و مؤانست عمیقی با معماری فرهنگی نظام ایلیاتی و بهرهمندی زبانی نداشتهاند؛ این عرصه شاهد تولید آثاری نازل و بعضاً مبتذل بوده است که نمیتوان از انتشار و استقبال برخی نمونهها که هیچ تناسب و سنخیتی با اندوخته فرهنگی بختیاری ندارند نگران نشد. مضامینی سخیف و جنسیتزده که بیش از هر چیز میتواند وهن ادبیات و استهلاک موسیقی به حساب آید.
شاید در غیاب بهمنعلاالدین گزیدهخوان قوم بختیاری که هم دستی توانا در پژوهش ایلیاتی و سری پرشور در شعر و موسیقی بختیاری داشت باید فاتحه گنجینه واژگانی و میراث موسیقایی آن را خواند اما ظهور چهرههایی که با دریافت درست موقعیت زمانی و درک عقبه تجربی نسل ماقبل و ارتباط آفرینی و معاصرت میان آنچه بوده است و آنچه هست؛ محل امیدواری و شوق است. بهانه این یادداشت از قضا انتشار تکآهنگی به نام «بلیت» (بلوط) است. اثری فاخر که شعر آن نوشته «فریده چراغی» است. متنی غالب که بر احیای واژهها و کنشگری هنری تأکید دارد و اجرای آوازی آن با صدای گرم «بهمن حسینی» مخاطب را در بدایع و بدعتهای این ایل شگفتزده میکند. استخدام آگاهانه واژگان بختیاری و تندباد عاطفی زبان به پیوست چیدمان موسیقایی اثر و وضوح حضور آواز، به خلق اثری متمایز منتهی شده است که امیدوارم در پی این اهتمام، شاهد خلق آثاری دیگر هم چون برساختههای بختیاری استاد عطا جنگوک، استاد منصور قنادپور و استاد علی حافظی که به صدای «بهمن علاالدین» در حافظه جمعی مخاطبان بختیاری و غیربختیاری جاودانه شدهاند، باشیم.
* شروع به نواختن کرنا کن
نیم نگاهی به «گیتا» در زادروز استاد محمدعلی موحد
سوغات حکیم از سفر به هند
از دوم خرداد سال 1302 تا امروز، 98 بار فلک دور سر مردی حکیم گشته است و هربار لابد زیر لب «لاحول» خوانده و در دل «وان یکاد» زمزمه کرده است. امروز نودوهشتمین سالروز تولد استاد محمدعلی موحد است. چشم بد دور و چراغ خانهاش روشن. او این عمر ارجمند را مثل سفرهای سخاوتمند پیش اهل فرهنگ گسترده و خود مثل یک سفره دار نجیب دست به سینه در درگاه ایستاده است تا زائران و مجاوران معبد دانایی را یکان یکان نانی گرم و آبی سرد ببخشد. عدد کسانی که با این سفره، حق نمک دارند بیرون از حسا ب است. استاد محمدعلی موحد از عمر، شرمسار نیست و بدهیاش را به سرنوشت، صاف کرده است. در ازای جانی که از آسمان گرفته گردن آویز بلندی از تحقیقات تراز اول ساخته و بر سینه فرهنگ آویخته است. حقوق، تاریخ، ادبیات و عرفان، در حکم قلههای کوهستانیاند که او در تمام عمر، صبح به صبح سراغشان میرود و شب به شب با یک بغل علفهای عطری شفابخش باز میگردد تا شیره این گیاهان را عصاره کند و روی زخمهای فرزندان آدم بگذارد. ترجمه «گیتا» حاصل یکی از این گلگشتهای فرهنگی است؛ رسالهای بیمثال در خداشناسی و حکمت زندگی با ترجمهای درخشان.
گیتا یا «بهگود گیتا» یا «سرود خدایان»، جزئی از منظومه شگفت انگیز مهابهارات، از بزرگترین منظومههای حماسی جهان است. «گیتا» به عنوان بخشی از این منظومه، محاورهای میان کرشنا و ارجونا است و در خلال آن، رازهای توحید و اسرار زندگی اصیل و ارزشمند بازگفته میشود. ایرانیان از دیرباز با این کتاب گرانسنگ آشنا بودهاند چندانکه ابوریحان بیرونی در «تحقیق ماللهند» بارها از آن یاد کرده است. اگرچه تلاش برای ترجمه این اثر به فارسی، سابقهای چندصد ساله دارد اما استاد موحد با قلمی از عسل شیرینتر سراغ این ارثیه حکیمان هندی رفته است و به شایستهترین وجه، ردای زبان پارسی را بر بالای آن برش داده است. بیراه نیست اگر گفته شود موحد با ترجمه این اثر، ظرفیتهای تازهای از توانمندیهای زبان فارسی را کشف کرده است. حاصل این حسن سلیقه، متنی باشکوه است که طعم کتابهای آسمانی را دارد. افزون بر ذوق سرشاری که مترجم در برگردان «گیتا» به خرج داده مقدمهای مستوفا و مغتنم بر صدر اثر نشانده تا مکانت و منزلت این کتاب گرم و روشن را آفتابی کند. کتابی تا این اندازه اصیل و نظرگیر، متأسفانه اثری نسبتاً مهجور بوده و اقبالی مطابق با ارزشهای بیهمتایش نیافته است. استاد موحد به سال 1344 چاپ نخست این کتاب را به همت انتشارات خوارزمی روانه بازار نشر کرد. از آن زمان تاکنون چند بار دیگر نیز این کتاب ارجمند تجدید چاپ شده است. در زادروز خجسته استاد محمدعلی موحد و به نیت شراکت در عمق و اصالت محتوایی «گیتا» و نیز شیرینی و شکوهمندی ترجمه اش، این نمونه از متن کتاب را از نظر بگذرانید: «و آنکه از رنگ تعلق رسته است/ و از بند نیک و بد جسته/ و دل به معرفت بسته/ هرچه کند از بهر خدا کند/ زنجیر کار او گسیخته بود/ او هرچه کند خدا بود.»(ص 93)
گیتا، سرود خدایان
ترجمه محمدعلی موحد
انتشارات خوارزمی
گیتا یا «بهگود گیتا» یا «سرود خدایان»، جزئی از منظومه شگفت انگیز مهابهارات، از بزرگترین منظومههای حماسی جهان است. «گیتا» به عنوان بخشی از این منظومه، محاورهای میان کرشنا و ارجونا است و در خلال آن، رازهای توحید و اسرار زندگی اصیل و ارزشمند بازگفته میشود. ایرانیان از دیرباز با این کتاب گرانسنگ آشنا بودهاند چندانکه ابوریحان بیرونی در «تحقیق ماللهند» بارها از آن یاد کرده است. اگرچه تلاش برای ترجمه این اثر به فارسی، سابقهای چندصد ساله دارد اما استاد موحد با قلمی از عسل شیرینتر سراغ این ارثیه حکیمان هندی رفته است و به شایستهترین وجه، ردای زبان پارسی را بر بالای آن برش داده است. بیراه نیست اگر گفته شود موحد با ترجمه این اثر، ظرفیتهای تازهای از توانمندیهای زبان فارسی را کشف کرده است. حاصل این حسن سلیقه، متنی باشکوه است که طعم کتابهای آسمانی را دارد. افزون بر ذوق سرشاری که مترجم در برگردان «گیتا» به خرج داده مقدمهای مستوفا و مغتنم بر صدر اثر نشانده تا مکانت و منزلت این کتاب گرم و روشن را آفتابی کند. کتابی تا این اندازه اصیل و نظرگیر، متأسفانه اثری نسبتاً مهجور بوده و اقبالی مطابق با ارزشهای بیهمتایش نیافته است. استاد موحد به سال 1344 چاپ نخست این کتاب را به همت انتشارات خوارزمی روانه بازار نشر کرد. از آن زمان تاکنون چند بار دیگر نیز این کتاب ارجمند تجدید چاپ شده است. در زادروز خجسته استاد محمدعلی موحد و به نیت شراکت در عمق و اصالت محتوایی «گیتا» و نیز شیرینی و شکوهمندی ترجمه اش، این نمونه از متن کتاب را از نظر بگذرانید: «و آنکه از رنگ تعلق رسته است/ و از بند نیک و بد جسته/ و دل به معرفت بسته/ هرچه کند از بهر خدا کند/ زنجیر کار او گسیخته بود/ او هرچه کند خدا بود.»(ص 93)
گیتا، سرود خدایان
ترجمه محمدعلی موحد
انتشارات خوارزمی
به بهانه تقدیر از دکتر احمد الستی در اختتامیه جایزه پژوهش سال سینمای ایران
استادی که یک جریان است
بهروز محمودی بختیاری
دبیر جایزه پژوهش سال سینما
آموزش سینما در ایران از اواخر دهه 1330 حالت دانشگاهی به خود گرفت و تا پیروزی انقلاب اسلامی در دانشکده هنرهای دراماتیک ادامه داشت. در این دانشکده استادانی مثل پرویز شفا، هوشنگ کاووسی، حمید سمندریان، نصرت کریمی و بسیاری از استادان برجسته دیگر تدریس میکردند اما آنچه که در این زمینه شایسته توجه است آن است که در دانشکده هنرهای دراماتیک تحصیلات به دوره لیسانس محدود میشد و پژوهش و دورههای فوق لیسانس و دکتری در آن وجود نداشت.
با پیروزی انقلاب و شکلگیری دانشگاه هنر تحولات دیگری هم در تدریس رشته سینما به وجود آمد. افراد زیادی تلاش کردند تا در رشته سینما دورههای تحصیلات تکمیلی و پژوهشی را راهاندازی کنند اما به علت کمبود نیروی انسانی چنین کاری میسر نبود تا دهه 70 که اتفاقی مهم و مبارک در سینمای دانشکدهای ما افتاد و آن همانا بازگشت یکی از درخشانترین فارغالتحصیلان دانشکده هنرهای دراماتیک در مقام استاد آن دانشکده بود. احمد الستی بزرگ دانش آموخته دانشکده هنرهای دراماتیک پس از اتمام تحصیلات درخشانش زیر نظر بزرگانی چون ژان روش در دانشگاه تگزاس در دالاس با درجه دکترای زیبایی شناسی سینما به ایران بازگشت و در دانشکدههای مختلف هنری و سینمایی به تدریس پرداخت. با بازگشت او نهضتی جدید در آموزش سینمای کشور پدید آمد و دوره فوق لیسانس سینما در دانشگاه هنر پایهریزی شد. همچنین افراد بسیاری که در دورههای دکترای پژوهش هنر تحصیل میکردند این توفیق را یافتند که زیر نظر دکتر الستی رسالات دکترای خود را در حوزه سینما بنویسند.
دکتر الستی در سالهای پایانی خدمت خود به دانشگاه تهران این توفیق و افتخار را اعطا کرد که عضو هیأت علمی آنجا باشد و دانشگاه تهران چه خوشبخت و سعادتمند بود که توانست چنین استاد درجه یک و ممتازی را بهعنوان استاد سینمای ثابت خود به خدمت هیأت علمی بگیرد.
دکتر الستی که تا سال 1398 در استخدام دانشگاه تهران بود یکی از مراجع اصلی راهاندازی دورههای کارشناسی ارشد این رشته به حساب میآید و میتوان امروز ادعا کرد که اگر دوره کارشناسی ارشد و دکترای سینما در کشور وجود دارد یقیناً و بدون هیچ تردیدی نتیجه حضور دکتر الستی است. میتوان گفت تقریباً تمام استادان فعلی سینما دانشجویان دکتر الستی بودند و اگر احترام و حرمت او را نگه میدارند درود بر آنها و اگر احترام و حرمت او را نگه نداشتند خودشان میدانند و خدای خودشان و وجدان خودشان.
دکتر الستی یک استاد نیست، دکتر الستی یک مدرس ساده نیست، یک جریان است؛ یک جریان اندیشگانی، فکری و دانشگاهی؛ جریانی که سیستم دانشگاهی تهران باید قدرش را بداند و به او احترام بگذارد اگر ادعا میکند که شایسته سالار است. دکتر الستی را دوست بداریم چرا که او خدمت گرانباری به آموزش سینمای کشور کرده است و بدون او تاریخ آموزش سینما در کشور یقیناً قطعه بزرگی را ناقص خواهد داشت.
دبیر جایزه پژوهش سال سینما
آموزش سینما در ایران از اواخر دهه 1330 حالت دانشگاهی به خود گرفت و تا پیروزی انقلاب اسلامی در دانشکده هنرهای دراماتیک ادامه داشت. در این دانشکده استادانی مثل پرویز شفا، هوشنگ کاووسی، حمید سمندریان، نصرت کریمی و بسیاری از استادان برجسته دیگر تدریس میکردند اما آنچه که در این زمینه شایسته توجه است آن است که در دانشکده هنرهای دراماتیک تحصیلات به دوره لیسانس محدود میشد و پژوهش و دورههای فوق لیسانس و دکتری در آن وجود نداشت.
با پیروزی انقلاب و شکلگیری دانشگاه هنر تحولات دیگری هم در تدریس رشته سینما به وجود آمد. افراد زیادی تلاش کردند تا در رشته سینما دورههای تحصیلات تکمیلی و پژوهشی را راهاندازی کنند اما به علت کمبود نیروی انسانی چنین کاری میسر نبود تا دهه 70 که اتفاقی مهم و مبارک در سینمای دانشکدهای ما افتاد و آن همانا بازگشت یکی از درخشانترین فارغالتحصیلان دانشکده هنرهای دراماتیک در مقام استاد آن دانشکده بود. احمد الستی بزرگ دانش آموخته دانشکده هنرهای دراماتیک پس از اتمام تحصیلات درخشانش زیر نظر بزرگانی چون ژان روش در دانشگاه تگزاس در دالاس با درجه دکترای زیبایی شناسی سینما به ایران بازگشت و در دانشکدههای مختلف هنری و سینمایی به تدریس پرداخت. با بازگشت او نهضتی جدید در آموزش سینمای کشور پدید آمد و دوره فوق لیسانس سینما در دانشگاه هنر پایهریزی شد. همچنین افراد بسیاری که در دورههای دکترای پژوهش هنر تحصیل میکردند این توفیق را یافتند که زیر نظر دکتر الستی رسالات دکترای خود را در حوزه سینما بنویسند.
دکتر الستی در سالهای پایانی خدمت خود به دانشگاه تهران این توفیق و افتخار را اعطا کرد که عضو هیأت علمی آنجا باشد و دانشگاه تهران چه خوشبخت و سعادتمند بود که توانست چنین استاد درجه یک و ممتازی را بهعنوان استاد سینمای ثابت خود به خدمت هیأت علمی بگیرد.
دکتر الستی که تا سال 1398 در استخدام دانشگاه تهران بود یکی از مراجع اصلی راهاندازی دورههای کارشناسی ارشد این رشته به حساب میآید و میتوان امروز ادعا کرد که اگر دوره کارشناسی ارشد و دکترای سینما در کشور وجود دارد یقیناً و بدون هیچ تردیدی نتیجه حضور دکتر الستی است. میتوان گفت تقریباً تمام استادان فعلی سینما دانشجویان دکتر الستی بودند و اگر احترام و حرمت او را نگه میدارند درود بر آنها و اگر احترام و حرمت او را نگه نداشتند خودشان میدانند و خدای خودشان و وجدان خودشان.
دکتر الستی یک استاد نیست، دکتر الستی یک مدرس ساده نیست، یک جریان است؛ یک جریان اندیشگانی، فکری و دانشگاهی؛ جریانی که سیستم دانشگاهی تهران باید قدرش را بداند و به او احترام بگذارد اگر ادعا میکند که شایسته سالار است. دکتر الستی را دوست بداریم چرا که او خدمت گرانباری به آموزش سینمای کشور کرده است و بدون او تاریخ آموزش سینما در کشور یقیناً قطعه بزرگی را ناقص خواهد داشت.
عکس نوشت
علی قمصری نوازنده تار به اصفهان رفت تا در اتاق موسیقی عالی قاپو چهارمین گام از پروژه «تار ایرانی» را اجرا کند.
پروژهای که به همت و ایده علی قمصری و با محوریت تارنوازی طراحی شده و او هربار در یکی از مکانهای تاریخیِ کشورمان به تارنوازی میپردازد.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#قطع_برق
چند روزی است بسیاری از شهرهای ایران با قطعی برق مواجه میشوند. امروز این اتفاق در بسیاری از مناطق تهران افتاد و اهالی شهرهای دیگر هم از اینکه برق قطع شده در شبکههای اجتماعی مینوشتند. همه کاربران به این قطع شدن برق بدون اعلام قبلی معترض هستند و به مشکلات ناشی از آن اشاره میکنند. بخصوص با توجه به فصل امتحانات در حالی که آموزشها و امتحانات آنلاین است: «جدول قطع برق منتشر کنید که اینجوری از کار و زندگی نمونیم.»، «اینجور که از توئیتها برمیاد فقط برق ما قطع نیست، برق کل تهران قطعه»، «همیشه برق واسه یک ربع نیم ساعت میرفت الان یک ساعت شد»، «حالا که بنا بر بیبرقی هست؛ حداقل یک جدول بدید تکلیفمون رو بدونیم؛ نه اینکه یک روز ۹ و یک روز ۱۱ و یک روز ۳برق بره؛ ممکنه یک بدبختی تو آسانسور باشه یا... خدایی نکرده حمل بر اعتراض به رفتن برق نشه این که تقصیر خودمونه؛ فقط یکم زندگیمون مثل مال شما با برنامه بشه؛همین»، «اگه ذرهای به مردم احترام میذاشتید حداقل برنامه قطع برق رو اعلام میکردید. هزار و یک جور کار و برنامه مبتنی بر برق وجود داره که با این قطع بیخبر و یهویی باعث متضرر شدن مردم میشید»، «ارزش و جایگاه واقعیمون رو میتونیم تو همین ماجرای قطع برق ببینیم. بدون اینکه از قبل اطلاع بدن و بدون اینکه بعدش توضیح بدن و عذرخواهی کنن برق رو قطع میکنن. گویا این وسط تنها چیزی که ارزش نداره کلاسها و امتحانات آنلاین و کسب و کار مردمه.»، «اومدم خونه مامانم از ۸/۵ صبح برق قطع شده. دخترم زنگ زده میگه مامان بدو برام اینترنت بگیر امتحان دارم، برق رفت. چه خبرتونه واقعاً؟ هنوز تابستون نشدهها»، «صبح کار بانکی داشتیم برق رفت و معطل شدیم و تا برسیم بهجایی که باید بعد از بانک میومدیم، دیر شده بود. کار افتاد به فردا»، «از ساعت ۱۰ صبح تا ۱۲ برق نداشتیم. بدون اینکه اطلاع بدن برق قطع میکنن. لوازم برقی خونه صدمه میبینه؛ گرما اذیت میکنه.»، «درست توی ایام امتحانای مجازی، بساط قطعی برق دارن، اونم بدون برنامه و اعلام قبلی. کارای این همه دانشآموز و معلم رو براحتی میریزن به هم.»، «یک ماه مانده به فصل تابستان، قطعیهای گسترده برق در اکثر نقاط ایران شروع شد»، «اگه میخواین برق رو قطع کنید حداقل یه جدول قطعی برق مناطق رو بدید تا حواسمون باشه قبلش گوشیمونو شارژ کنیم. بدون برق و بدون شارژ چکار کنیم؟»، «ایران بعد از روسیه دومین منابع گازی جهان رو داره، با توجه به این که مقداری هم برق صادر میکنیم احتمالاً تولیدمون باید بیش از مصرفمون باشه (تا سال ۹۶ که این طور بوده). دقیقاً این برق و گازمون چی میشه پس؟ نمیشه که با بیشترین منابع گازی جهان زمستون مازوت بسوزونیم و قطع برق داشته باشیم، تابستون هم مازوت نسوزونیم و قطع برق داشته باشیم.»، «خب تکلیف ما که با قطع شدن برق پمپ آب ساختمونمون قطع میشه چیه؟ هم برق قطع شده هم آب»، «چیزی که میترسیدم اتفاق افتاد. وسط امتحان برق رفت.»، «برق قطعه، آنتنم هم در رفت و آمده. خدا رو شکر قرن ۲۱ ایم و عصر ارتباطات.»
روز بد بورس
بازار بورس دیروز افت زیادی داشت و اثرات این افت را در نوشتههای کاربرانی که در این بازار فعال هستند میدیدیم. بسیاری از آنها از دلایل این کاهش مینوشتند و آن را با بازار رمزارزها مقایسه میکردند: «بورس در تعقیب رمزارز»، «ناامید نباشید کمی دیگه تحمل کنیم شاخص زیر یک میلیون میرسه. ما میتوانیم.»، «خودرو 800 تومنی رسیده به 174 تومن. این سقوط بورس تهران رو حقیقتاً باید در تاریخ بازارهای مالی دنیا ثبت کنن»، «خیلیها میگفتن خرداد ماه به خاطر انتخابات وضعیت بورس بهتر میشه. نمیدونستن قراره در اولین روز خرداد، شاخص کف قبلی رو بشکنه»، «خرداد پر حادثه با رنگ نگرفتن دیوارها و بورس خونین آغاز بهکار کرد. خدا رحم کنه!»، «پسانداز میلیونها ایرانی از بین رفت. نوسان در بورس است اما ریزش
۷۰ درصدی ارزش یک سهام در کل دنیا و طول تاریخ بیسابقه است»، اولین تجربه بازگشایی سهم بدون دامنه نوسان رو تجربه کردم و الان احساس میکنم در حال فروپاشی هستم از استرسش»، «خدا به سهامداران بازار بورس امروز رحم کنه فجیع سقوط کرده.»، «احتمالاً اگر جنگ شده بود بازم وضع بورس اینجوری نمیشد»، «نزدیک به ۴۰میلیون کد بورسی یعنی نزدیک به ۴۰میلیون ایرانی سرمایه خود را وارد بورس کردن و دوسوم سرمایه خود را از دست دادند»، «افرادی که از ریزش بازار بورس ناراحتن دو دسته هستن: ۱. اولین ریزش رو تجربه میکنن ۲. پول با کیفیت آوردن (فروش ملک یا پسانداز خاص) وگرنه اونایی که یه ریزش تجربه کردن اصلاً ناراحت نیستن. توی ریزش سال ۸۵ سه سال بازار همینطوری بود.»، «۹۷۰ میلیارد تومان خالص خروج پول حقیقی از بازار امروز»، «من، دوستانم، اقوام و تمام آشنایانم هر روز در حال از دست دادن پولامون توی بورس هستیم و داریم میبینیم که تمام زحمتهای چندین و چند ساله ما داره جلوی چشمانمون آب میشه.»
#قطع_برق
چند روزی است بسیاری از شهرهای ایران با قطعی برق مواجه میشوند. امروز این اتفاق در بسیاری از مناطق تهران افتاد و اهالی شهرهای دیگر هم از اینکه برق قطع شده در شبکههای اجتماعی مینوشتند. همه کاربران به این قطع شدن برق بدون اعلام قبلی معترض هستند و به مشکلات ناشی از آن اشاره میکنند. بخصوص با توجه به فصل امتحانات در حالی که آموزشها و امتحانات آنلاین است: «جدول قطع برق منتشر کنید که اینجوری از کار و زندگی نمونیم.»، «اینجور که از توئیتها برمیاد فقط برق ما قطع نیست، برق کل تهران قطعه»، «همیشه برق واسه یک ربع نیم ساعت میرفت الان یک ساعت شد»، «حالا که بنا بر بیبرقی هست؛ حداقل یک جدول بدید تکلیفمون رو بدونیم؛ نه اینکه یک روز ۹ و یک روز ۱۱ و یک روز ۳برق بره؛ ممکنه یک بدبختی تو آسانسور باشه یا... خدایی نکرده حمل بر اعتراض به رفتن برق نشه این که تقصیر خودمونه؛ فقط یکم زندگیمون مثل مال شما با برنامه بشه؛همین»، «اگه ذرهای به مردم احترام میذاشتید حداقل برنامه قطع برق رو اعلام میکردید. هزار و یک جور کار و برنامه مبتنی بر برق وجود داره که با این قطع بیخبر و یهویی باعث متضرر شدن مردم میشید»، «ارزش و جایگاه واقعیمون رو میتونیم تو همین ماجرای قطع برق ببینیم. بدون اینکه از قبل اطلاع بدن و بدون اینکه بعدش توضیح بدن و عذرخواهی کنن برق رو قطع میکنن. گویا این وسط تنها چیزی که ارزش نداره کلاسها و امتحانات آنلاین و کسب و کار مردمه.»، «اومدم خونه مامانم از ۸/۵ صبح برق قطع شده. دخترم زنگ زده میگه مامان بدو برام اینترنت بگیر امتحان دارم، برق رفت. چه خبرتونه واقعاً؟ هنوز تابستون نشدهها»، «صبح کار بانکی داشتیم برق رفت و معطل شدیم و تا برسیم بهجایی که باید بعد از بانک میومدیم، دیر شده بود. کار افتاد به فردا»، «از ساعت ۱۰ صبح تا ۱۲ برق نداشتیم. بدون اینکه اطلاع بدن برق قطع میکنن. لوازم برقی خونه صدمه میبینه؛ گرما اذیت میکنه.»، «درست توی ایام امتحانای مجازی، بساط قطعی برق دارن، اونم بدون برنامه و اعلام قبلی. کارای این همه دانشآموز و معلم رو براحتی میریزن به هم.»، «یک ماه مانده به فصل تابستان، قطعیهای گسترده برق در اکثر نقاط ایران شروع شد»، «اگه میخواین برق رو قطع کنید حداقل یه جدول قطعی برق مناطق رو بدید تا حواسمون باشه قبلش گوشیمونو شارژ کنیم. بدون برق و بدون شارژ چکار کنیم؟»، «ایران بعد از روسیه دومین منابع گازی جهان رو داره، با توجه به این که مقداری هم برق صادر میکنیم احتمالاً تولیدمون باید بیش از مصرفمون باشه (تا سال ۹۶ که این طور بوده). دقیقاً این برق و گازمون چی میشه پس؟ نمیشه که با بیشترین منابع گازی جهان زمستون مازوت بسوزونیم و قطع برق داشته باشیم، تابستون هم مازوت نسوزونیم و قطع برق داشته باشیم.»، «خب تکلیف ما که با قطع شدن برق پمپ آب ساختمونمون قطع میشه چیه؟ هم برق قطع شده هم آب»، «چیزی که میترسیدم اتفاق افتاد. وسط امتحان برق رفت.»، «برق قطعه، آنتنم هم در رفت و آمده. خدا رو شکر قرن ۲۱ ایم و عصر ارتباطات.»
روز بد بورس
بازار بورس دیروز افت زیادی داشت و اثرات این افت را در نوشتههای کاربرانی که در این بازار فعال هستند میدیدیم. بسیاری از آنها از دلایل این کاهش مینوشتند و آن را با بازار رمزارزها مقایسه میکردند: «بورس در تعقیب رمزارز»، «ناامید نباشید کمی دیگه تحمل کنیم شاخص زیر یک میلیون میرسه. ما میتوانیم.»، «خودرو 800 تومنی رسیده به 174 تومن. این سقوط بورس تهران رو حقیقتاً باید در تاریخ بازارهای مالی دنیا ثبت کنن»، «خیلیها میگفتن خرداد ماه به خاطر انتخابات وضعیت بورس بهتر میشه. نمیدونستن قراره در اولین روز خرداد، شاخص کف قبلی رو بشکنه»، «خرداد پر حادثه با رنگ نگرفتن دیوارها و بورس خونین آغاز بهکار کرد. خدا رحم کنه!»، «پسانداز میلیونها ایرانی از بین رفت. نوسان در بورس است اما ریزش
۷۰ درصدی ارزش یک سهام در کل دنیا و طول تاریخ بیسابقه است»، اولین تجربه بازگشایی سهم بدون دامنه نوسان رو تجربه کردم و الان احساس میکنم در حال فروپاشی هستم از استرسش»، «خدا به سهامداران بازار بورس امروز رحم کنه فجیع سقوط کرده.»، «احتمالاً اگر جنگ شده بود بازم وضع بورس اینجوری نمیشد»، «نزدیک به ۴۰میلیون کد بورسی یعنی نزدیک به ۴۰میلیون ایرانی سرمایه خود را وارد بورس کردن و دوسوم سرمایه خود را از دست دادند»، «افرادی که از ریزش بازار بورس ناراحتن دو دسته هستن: ۱. اولین ریزش رو تجربه میکنن ۲. پول با کیفیت آوردن (فروش ملک یا پسانداز خاص) وگرنه اونایی که یه ریزش تجربه کردن اصلاً ناراحت نیستن. توی ریزش سال ۸۵ سه سال بازار همینطوری بود.»، «۹۷۰ میلیارد تومان خالص خروج پول حقیقی از بازار امروز»، «من، دوستانم، اقوام و تمام آشنایانم هر روز در حال از دست دادن پولامون توی بورس هستیم و داریم میبینیم که تمام زحمتهای چندین و چند ساله ما داره جلوی چشمانمون آب میشه.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
فرهاد توحیدی: سینما میتواند مسأله توسعه پایدار را از زوایای گوناگون بررسی کند
-
نقش رسانهها و هنرمندان در حیات دوباره تئاتر
-
هُف کن به کرنا٭
-
سوغات حکیم از سفر به هند
-
استادی که یک جریان است
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی
اخبارایران آنلاین